پیام تسلیت شهردار مشهد در پی جان باختن تعدادی از شهروندان در سیل اخیر قدردانی شهردار مشهد از خادمان شهری پس از بارش سیل‌آسای امروز | شهروندان از تردد غیرضروری خودداری کنند + فیلم گزارش ۳۱ نقطه آبگرفتگی معابر در سطح شهر مشهد طی بارندگی امروز (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) آیا مدارس مشهد و خراسان رضوی فردا یکشنبه (۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳) تعطیل است؟ آماده‌باش نیرو‌های خدمات شهری تا بازگشت کامل مشهد به شرایط عادی + فیلم (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) ۲۲ میلی‌متر بارش در مشهد طی ۳۰ دقیقه (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) شهردار مشهد مقدس: آب‌گرفتگی سطح شهر در حال کنترل است + فیلم (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) تاکنون حدود ۵ هزار زائر پیاده وارد مشهد شدند (۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲) سرویس‌دهی ویژه مترو مشهد به سمت فرودگاه و راه‌آهن + فیلم (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) آخرین وضعیت سرخس پس از بارش باران و جاری شدن سیل از زبان فرماندار | خسارت مالی، نامعلوم (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) پس از باران سیل آسا شهر در آرامش نسبی است| خسارت جانی در سیل مشهد نداشتیم(۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳) آخرین وضعیت طرقبه و شاندیز پس از بارش شدید باران از زبان فرماندار | یک نفر از مرگ حتمی نجات یافت (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) + فیلم ترافیک در تمامی معابر شهری مشهد پر حجم است (۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲) پس از بارش شدید همه محور‌های اصلی خراسان رضوی باز است (۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳) هشدار شهرداری مشهد؛ شهروندان از تردد در بلوار نماز جدا خودداری کنند (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) آخرین وضعیت خدمات‌دهی قطار شهری مشهد در پی بارش شدید باران امروز (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳)
سرخط خبرها

کوچه یزدی ها، یزدی نداشت

  • کد خبر: ۱۳۰۴۹۵
  • ۲۸ مهر ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۹
کوچه یزدی ها، یزدی نداشت
ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش.

ما ساکن کوچه‌ای بودیم که بعد‌ها تابلوی «چمن ۳۵» خورد سردرش؛ و حتی بعد‌ها که تابلودار شد، یک خاطره دیر و دور و محوی توی حافظه ام مانده که انگار شبی به اورژانس آدرس «کوچه یزدی ها» را داده بودیم و همیشه وقتی به آن شب فکر می‌کنم، تصویر ماشین لکنته اورژانس آن ور خیابان توی خاطرم می‌آید -گمان کنم کلش خیالات است و آن وقت هم اورژانس را ندیده بودم- که معطل مانده بود و نمی‌فهمید کجای این محله «کوچه یزدی ها» ست. من راستش هنوز هم نفهمیده ام که چرا به کوچه ما می‌گفتند «کوچه یزدی ها».

چون از سر کوچه که حساب می‌کردی از «غلومحسینِ علِزغَر» که همان غلامحسین پسر علی اصغر باشد، تا «عباس علِزغَر»، برادرش و «اکبرِ ممد» و ما و خانواده شهید نصراللهی و بی بیِ خودمان و به گمانم حتی «عباسِ جنگی» همگی قاینی بودیم؛ و اصلاً کوچه یزدی ها، یزدی نداشت انگار، یا اگر هم داشت، در رقابت با قاینی‌ها انصاف این بود که اسم قاینی‌ها بیفتد توی دهن همه.

اسدا... – که ما اسُلّلا صدایش می‌کردیم – پسر غلومحسین علِزغَر بود. یعنی به حساب آن موقع که انگار هزار سال پیش بوده، می‌شد اسُلّلای غلومحسین. او آن موقع بازیگر یکه تاز و پیروز بلامنازعِ همه میدان‌های توشله بازی و پاسوربازی بود؛ و البته فوتبال که همیشه ته کوچه‌های چمن، وسط خیابانی که شصت متری خوانده می‌شد، در جریان بود؛ و یک بار که به صرافت متر کردن «شصت متری» افتادیم، به زور و زحمت بیست متر می‌شد، ولی هیچ کس نفهمید اول بار چه کسی به آنجا شصت متری گفته.

تابستان، فصل شصت متری بود و فصل دشتِ اسدالله. ته خرداد یک توشله بزرگ قرض می‌کرد و می‌افتاد وسط کارزار. این آخرها، اما کمتر کسی پای رقابتش می‌آمد.

این قدر که از مجبوری افتاده بود به آوانس دادن و شُل بازی کردن. آن اوایل ولی، صبحِ روز اول با همان توشله قرضی می‌افتاد وسط ماجرا و دم غروب که کر و کثیف برمی گشت طرف خانه شان، جیب‌های ورقلمبیده اش پر بود از جیرینگ جیرینگِ صدای توشله‌هایی که به هم می‌خوردند. بیشترشان سه رنگ، که امان از توشله سه رنگ و ارج و قُربش.
ادامه دارد...

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->